نزدیک است؛ ولی ما از او دوریم، نه به فاصله سالها، به فاصله یک «توجّه»؛ همان فاصلهای که به خاطر نبودنش آینه قلبمان را از قبول نور انداخته و صفای درونمان را در خفا دفن کرده! بودنی که فراتر از تصوّر ماست؛ بودنی مهربانانه. در هر قدم، همراه است؛ نگاهش، به گامهایمان دوختهشده که نکند […]
زمان در بینایی آن دیدگان وقفهای نمیاندازد و ذرهای، نه در دل خاک و نه در اوج آسمان بر او پوشیده نیست؛ به همه حقایق، در همه عوالم راهنمایی شده است؛ او «مهدی» است؛ همو که میبیند ما به کج راهه میرویم ولی آغوش خود را نمیبندد؛ مینگرد که حرکتمان رو به زمین است و […]
زمین و آسمان از برکتش خلق شد و برای محبتش، او که راز بهسوی تو آمدن، راز «انا للّه وإنّا إلیه راجعون» برای تو بودن و به سمت تو رفتن را برای دلهای قفلشدهمان بازگو کرد؛ فقط اوست که میتواند خواستههایت را در زمین بیافریند و خورشید، ماه و زمین را از بیهودگی نجات دهد؛ […]
وسعت آغوش او از آدم تا آخرین فرزند اوست؛ هر کس بخواهد راه بیفتد، کافی است از لای در به پشت آن نیمنگاهی بیندازد؛ او همیشه بوده و برای خدمتش هیچ مزدی نمیطلبد؛ آیا اگر دستانمان را از جلوی چشمها برنداشتیم تا او را ببینیم، بازهم او مقصّر است؟! آیا او بر پیمان خود باقی […]