در دوران کودکی همه مان داستان پینوکیو را شنیده ایم، شخصیت داستانی که با گفتن دروغ، دماغش بلندتر می شد، در همان زمان کودکی می خواست یادمان بدهد که دروغ نگوییم، چه مسلمان باشیم چه بی دین و لائیک دروغ گفتن را عملی خلاف اخلاق می دانیم، با این حال متأسفانه هر از گاهی کلماتی […]
خاله و عمهی پسرخاله و پسرخالهام آمده بودند مهمانی خانهی ما؛ بعد از چند دقیقه پسرخالهام که تقریبا هیچ تصوری درستی از دین ندارد گفت: یک روز یکی آمد و به من گفت: درست نیست زنها روی موتور بنشینند و من به او گفتم بابا ولکنید؛ این دیگر چیست؟ این چه دینی است. گفتم: نگاه […]
سوار قطار شدیم و بعد از مدتی یکی از افرادی که با ما در کوپه بود گفت: دین چه خدمتی به انسان در طول تاریخ کرده جز خرابی و کشت و کشتار! گفتم: دوست من اینجور سخن گفتن در مورد دین و حکم کلی کردن در مورد آن جدای از اینکه تخصص و اطلاعات وسیع […]
انسان روزمره امور مختلفی را انجام می دهد، مثلاً روزی یک معامله انجام می دهد و یا برای رفتن به مسافرت و دید و بازدیدی برنامه ریزی می کند، در انجام چنین امور نباید خدا را فراموش کند، در شادی و غم، در سختی و آسانی همیشه به یاد خدا باشد، مهمترین نکته در انجام […]
فکر میکرد اگر درباره خانواده یا شغلش دروغ بگوید، ارزشش پیش دوستانش خیلی بالا میرود؛ اگر سنش را کمتر از آن چیزی که هست بگوید، بیشتر موردتوجه قرار میگیرد؛ مشکل اینجا بود که تعریف درستی از ارزش نداشت؛ با خود میگفت: خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو؛ اما در این مواقع همرنگ شدن با جماعت، […]
مدتی بود احساس پوچی و بیهودگی میکرد و نمازها را فقط طبق عادت میخواند؛ حوصله هیچ کاری نداشت؛ همینطور که در ماشین مشغول عوض کردن شبکههای رادیو بود، ناگهان مقداری از آیهای را شنید: فاقرءوا ما تیسر من القرآن (۱): پس آنچه را از قرآن برای شما میسر است، بخوانید. با خود فکر کرد، آخرین […]
۱۴ تیر ماه مصادف با روز قلم هست، قلم بسیار ارزشمند هست خداوند متعال به آن قسم یاد کرده است(۱)، قلم جوهره علم هست و اگر در دست توانای انسان مدبّر، نیرومند و بصیری باشد با این سلاح می تواند ناجی انسانهای ظلم دیده از دست انسانهای ستمگر و جبار زمان باشد، انسان بصیر با […]
هر بار که به شهرش برمیگشت؛ خانواده برخورد بدی داشتند؛ فکر میکردند به خاطر تغییراتش اُمل و متحجر شده است؛ هر بار بهگونهای با زبان یا عمل او را اذیت میکردند و از آمدن پشیمان میشد؛ اما هر بار با خود میگفت: پیامبر هم بیشترین اذیت را تحمل میکرد و به امید هدایت امت، صبر […]
میگفت: مدتی بود که دائم اوضاع مالی بههمریختهای داشتم؛ تا کمی احساس راحتی میکردم، مشکلی پیش میآمد که نگرانم میکرد و سریع دست به دامان خدا میشدم؛ مدتی ذهنم مشغول بود؛ چرا این اتفاقها برای من میافتد؟ همینطور که قرآن را باز کردم و مشغول تلاوت آیات بودم، چشم من به این آیه افتاد: اگر […]
همه ما انسانها دغدغه زندگی پس از مرگ را در دل خویش داریم، گاهی می ترسیم اعمال خواسته و ناخواسته مان ما را از رفتن به بهشت دور گرداند، اعمال آدمی تنها ناجی انسان در صحرای محشر هست، مؤمنان چشم به شفاعت اهل بیت (علیهماالسلام) دوخته اند، اما برای بهره مندی از شفاعت و نزدیکی […]