حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

جمعه, ۱۴ شهریور , ۱۴۰۴ Friday, 5 September , 2025 ساعت تعداد کل نوشته ها : 3752 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد اعضا : 1 تعداد دیدگاهها : 104×
09 تیر 1397 - 19:10
شناسه : 11707
بازدید 180
3

علی و زهرا مهمان‌ها را تا پشت در بدرقه کردند؛ ساعت ۱۲ شب بود و علی مچ دست زهرا را گرفت و گفت: بیا بریم بخوابیم. زهرا دستش را از دست علی بیرون کشید و به‌طرف پذیرایی رفت؛ اخم‌هایش را در هم کرد و با دست به دورتادور اتاق اشاره کرد و گفت: نمی‌بینی همه‌جا […]

ارسال توسط :
پ
پ

علی و زهرا مهمان‌ها را تا پشت در بدرقه کردند؛ ساعت ۱۲ شب بود و علی مچ دست زهرا را گرفت و گفت: بیا بریم بخوابیم.

زهرا دستش را از دست علی بیرون کشید و به‌طرف پذیرایی رفت؛ اخم‌هایش را در هم کرد و با دست به دورتادور اتاق اشاره کرد و گفت: نمی‌بینی همه‌جا ریخت و پاشه؟ چطور بیام بخوابم؟

علی جلو آمد و پیشانی زهرا را بوسید؛ به چشم‌های سرخ‌شده زهرا که به‌زور باز نگه‌داشته بود، خیره شد و گفت: حالا چرا عصبانی شدی گلم؟ خب اشکال نداره عزیز دلم، منم کمکت می‌کنم تا کارات زودتر تموم بشه و باهم بریم بخوابیم.

زهرا عرق شرم روی پیشانی‌اش نشست و صورتش قرمز شد؛ دست‌های علی را با دست‌هایش گرفت و بالا آورد و بوسید و گفت: شما بخواب. فردا صبح زود باید بری سرکار؛ خودم اینجاها رو جمع‌وجور می‌کنم.

علی درحالی‌که به‌طرف ظرف‌های روی زمین رفت؛ خنده‌ای کرد و گفت: نمیشه که خانممو تنها بذارم و برم بخوابم؛ اونوقت عذاب وجدان میاد سراغم.

زهرا به‌طرف آشپزخانه رفت و علی ظرف‌ها را جمع کرد و روی اپن گذاشت؛ جارو دستی را از زهرا گرفت و تمام پذیرایی را جارو کشید؛ پشتی‌ها را کنار دیوار مرتب کرد؛ زهرا هم ظرف‌ها را شست و روی اپن را جمع‌وجور کرد و همه‌چیز را سر جای خودش داخل کابینت و یخچال گذاشت؛ از آشپزخانه بیرون آمد و دست علی را گرفت و لبخندی زد و گفت: حالا بریم بخوابیم.

نوشته های مشابه

6 سال قبل
6 سال قبل
6 سال قبل

ثبت دیدگاه

دیدگاهها بسته است.