حیات انسانی در جوامع کنونی بس مخاطره انگیز می نماید. جوامعی که پس از غلتیدن در موج پیش رفت فناوری و جدا شدن از اندیشه های عمیق و اصیل خویش، افقی مبهم تر از همیشه پیش روی انسان گشوده اند و او را تنهاتر از همۀ اعصار و قرون و منفک از واقعیات وجودی خویش در وادی هولناک بی پناهی رها ساخته اند.
به راستی آحاد بشر، عروسک هایی را می مانند که غافل از خویشتن خویش، روزگاری محدود را لابه لای تنیده های زندگی مادی سپری می کنند، بی آن که حتی لحظه ای در اندیشۀ چراها، چگونه ها و بایدها نیز سیر نمایند.
احساس سردرگمی و ازهم گسیختگی افکار و پوچی های ناشی از دور شدن از فطرت و نهاد اصیل، بیش از پیش انسان ها را دچار انواع درهم ریختگی فکری و مشکلات و مصائب روحی و روانی ساخته است. هم اکنون بشر با ورود به هزارۀ سوم حیات مدون خود دریافته است که بازگشت به معنویت و نیز دنیای درونی خویش و ارتباط با خداوند جاودانه و مطلق و ازرش های اصیل بشری، تنها نجات بخش وی از هیاهو و جنجال های ساختۀ دست خودش است و می تواند به این عوامل چون سپر و سلاحی علیه استرس و فشارهای روحی و روانی چون اضطراب و سایر معضلات بنگرد و از آن ها بهره جوید. در این میان جایگاه دعا و ارتباط با خالق یکتای هستی از طرف اندیشمندان شرق و غرب مورد بازنگری ویژه قرار گرفته است.
تا کنون تحقیقات زیادی در زمینۀ تأثیر شرکت در مراسم کلیسایی، دعا و حتی دعا از راه دور برای شفای بیماران صورت گرفته و براساس آمار سال ۱۹۹۶، در نظرپرسی از ۲۶۹ پزشک، ۹۹% آنان معتقد بوده اند که دعا و نیایش، مراقبه یا انواع دیگر مراسم معنوی و دینی می تواند هنگام بیماری به شفای بیماران کمک کند. این تحقیقات در مؤسسات قابل اعتمادی چون مؤسسه تحقیقاتی ییل[۱] دوک[۲] و دارت موث[۳] و دانشگاه میشیگان صورت پذیرفته است و هم اکنون مطالعات علمی دربارۀ اثر ایمان، دعا، و عمل به فرایض مذهبی در شفای بیماران در سراسر آمریکا در حال اجراست.
مذهب، نیایش و ارتباط با خالق هستی راهی است که بشر پس از قرن ها جدایی از آن دوباره به سویش بازگشته و به توانایی های عمیق و کارساز آن در مبارزه با مشکلات زندگی جدید که اضطراب هم یکی از ثمرات آن است پناه برده است و دیگر نمی توان منکر تعامل بین روان پزشکی، روان شناسی و حتی در مواردی پزشکی از یک سو و مذهب از سوی دیگر شد.
یونگ در کنفرانسی که در سال ۱۹۳۵ ایراد نموده است می گوید: نه تنها مسیحیت با نمادهای رستگاری اش، بلکه تمامی مذاهب شامل بدوی ترین آن ها با آیین جادویی شان انواعی روان درمانی اند که رنج های روحی و جسمی ناشی از روح را درمان کرده، بهبود می بخشد. وی در یک کار منتشر شده در سال ۱۹۴۶ می نویسد: تنها دیدگاه های سودمند در جهان امروز، آن سیستم های روانی درمانی اند که ما آن ها را مذهب می نامیم و در مقالۀ انتشار یافته در سال ۱۹۵۱ می نویسد: مذهب نه تنها بر ضد بیماری است، بلکه عملا سیستمی برای بهبود و رشد روانی است. وی رد مقالۀ خود تحت عنوان “انسان نوین در جست و جوی یک روح “، ادعا می کند که هیچ گاه بیماری نداشته که درمانش مستلزم بازگشت او به مذهب نبوده باشد. مذهب وسیله ای مفید برای تأمین بهداشت روانی و راه رسیدن به کمال و سعادت است. عملکرد معمول مذهب این نیست که از اضطرابمان برهاند، بلکه حمد و تکریم خداوند به ما توانایی را می دهد که محدودیت ها و وابستگی هایمان به ظواهر دنیا و تعلقات دنیوی را کم کنیم.
ذکر و چنگ زدن به ریسمان الهی که پیوندی استوار و ناگسستنی است، انسان را به وادی ایمن می رساند و اندیشۀ اتصال به نیرویی ماورای تمامی نیروهای طبیعی، خوف و بیم را از دل و ذهن انسان بیرون می راند و به عقیدۀ روان کاوان این مهم ترین داروی اضطراب است.
پی نوشت ها:
[۱] YALE
[۲] DUKE
[۳] DARTMOUTH
ثبت دیدگاه