آن زمان که ما در حوزه علمیه سفیران هدایت تبریز تحصیل می کردیم ، حجت الاسلام صفرزاده مدیر آن مرکز بودند.
آیت الله پورمحمدی امام جمعه محترم مراغه هم تولیت این حوزه رو برعهده داشتند ، هر از گاهی برای سرکشی به حوزه ما می آمدند و درباره مسائل اخلاقی صحبت می کردند ، تشریف فرمایی ایشون همیشه قبل از اذان مغرب بود و نماز مغرب و عشاء رو به امامت ایشون توی مسجد خواجه علی اصغر حوزه علمیه سفیران هدایت اقامه می کردیم.
یه طلبه ای بود به نام آقای اکبری ، تدریس می کرد ما هم با ایشون درس احکام مبتلی به (۲) رو می خوندیم ، فردی مقید بود و بسیار شوخ طبع ، مطلب برمی گرده به سال ۱۳۸۷ ، نماز مغرب رو که آیت الله پور محمدی خوندند ، طبق روال همه شیعه ها مشغول ذکر تسبیحات اربعه شدیم ، بنده تو جیبم تسبیح نداشتم ، با دستم بند انگشت ها رو با گفتن ذکر لمس می کردم ، درست در پشت سر آیت ا… پور محمدی بودیم ، یهو با ژست خشک گفت : نشمار من شمردم بیش از سی تا نیومد.
دیگه من نتونستم جلوی خنده ام رو بگیرم ، به خاطر خجالت از آیت ا… پور محمدی مجبور به ترک جلسه شدم تا بعد از نماز مراجعت کنم.
ثبت دیدگاه