حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

چهارشنبه, ۱۲ شهریور , ۱۴۰۴ Wednesday, 3 September , 2025 ساعت تعداد کل نوشته ها : 3752 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد اعضا : 1 تعداد دیدگاهها : 104×
04 بهمن 1398 - 3:11
شناسه : 32061
بازدید 125
5

عمر و ابوبکر به عیادت حضرت فاطمه(س) می آیند! حال حضرت فاطمه(س) روز به روز رو به وخامت بود. زنان نیز سخنان حضرت زهرا(س) را در بین مدینه بازگو کردند و همگان به نارضایتی فاطمه(س) از ابوبکر و عمر پی بردند و در صدد نکوهش عمر و ابوبکر بر آمدند. خلیفه وقت، ابوبکر، به همراه […]

ارسال توسط :
پ
پ

عمر و ابوبکر به عیادت حضرت فاطمه(س) می آیند! حال حضرت فاطمه(س) روز به روز رو به وخامت بود.

زنان نیز سخنان حضرت زهرا(س) را در بین مدینه بازگو کردند و همگان به نارضایتی فاطمه(س) از ابوبکر و عمر پی بردند و در صدد نکوهش عمر و ابوبکر بر آمدند.

خلیفه وقت، ابوبکر، به همراه عمر بن خطاب وضعیت را به ضرر خود دیدند و به این ترتیب قصد عیادت از ایشان را کردند که با این کار حداقل حضرت(س) را راضی نگه دارند و خود را بی تقصیر جلوه دهند و اینکه دلجویی ظاهری انجام داده باشند و مسئله غصب خلافت و هجوم را معمولی جلوه دهند و تنفّر مردم را نسبت به خودشان کم کنند و هم به حکومت خود رنگ مشرعیت بدهند.

اما در اولین درخواست با بی توجّهی حضرت زهرا(س) رو به رو شدند.

وقتی کار به اینجا کشید و فهمیدند که حضرت(س) آنان را به حضور نمی طلبد، از امام علی(ع) خواستند تا وساطت کند.

پس، از أمیرالمومنین(ع) درخواست ملاقات و عیادت ایشان را کردند، حضرت علی(ع) تقاضای آن دو را به فاطمه(س) ارائه کردند و ایشان در جواب فرمودند:

«البَیتُ بَیتُکَ وَ الحُرَّهُ اَمَتُکَ، اِفعَل ما تَشَاءُ!»

خانه متعلق به شماست و من هم به منزله کنیز و خدمتگزار در خانه شما هستم و هر طور که صلاح می دانید عمل کنید.(۱)

پس بدین ترتیب حضرت(س) پذیرفت.

سپس ابوبکر و عمر داخل شدند.

حضرت زهرا(س) تا آنان را دید، روی به دیوار و پشت به آنان کرد.

گفتند: آمده ایم که رضای شما را حاصل کنیم!

حضرت(س) فرمود:

من با شما حرف نمی زنم، مگر که قول بدهید که آنچه را که می گویم، اگر راست است، به راستی آن شهادت بدهید.

آنان نیز قبول کردند.

حضرت(س) خطاب به آن دو فرمود:

«أَرَأَیتُکما إِنْ حَدَّثْتُکما عَنْ رَسُولِ اللهِ(ص)!

تَعْرِفانِهِ وَ تَفْعَلانِ بِهِ؟

آیا اگر حدیثی را از پیامبر خدا(ص) نقل کنم به آن عمل خواهید کرد؟

قالا: نَعَمْ.

گفتند: آری.

فَقالَتْ: نَشَدْتُکمَا اللّهُ أَلَمْ تَسْمَعا رَسُولَ الله(ص) یقُولُ:

رِضَی فاطِمَهَ مِنْ رِضای، وَ سَخَطُ فاطِمَهَ مِنْ سَخَطی، فَمَنْ أَحَبَّ فاطِمَهَ إِبْنَتی فَقَدْ أَحَبَّنی، وَ مَنْ أَرْضی فاطِمَهَ فَقَدْ أَرْضانی، وَ مَنْ أَسْخَطَ فاطِمَهَ فَقَدْ أَسْخَطَنی؟

فرمودند: شما را به خدا آیا نشنیده اید که پیامبر(ص) فرموده اند:
خشنودی فاطمه(س) خشنودی من، و خشم فاطمه(س) خشم من است، هر که دخترم فاطمه(س) را دوست بدارد، مرا دوست داشته، و هر که فاطمه(س) را خشنود سازد، مرا خشنود ساخته، و هر که فاطمه(س) را خشمگین نماید، مرا خشمگین نموده است؟

قالا: نَعَمْ! سَمِعْناهُ مِنْ رَسُولِ اللّهِ(ص)! فَقالَتْ: فَإِنّی أُشْهِدُ اللّهَ وَ مَلائِکتَهُ أَنَّکما أَسْخَطْتُمانی وَ ما أَرْضَیتُمانی وَ لَئِنْ لَقیتُ النَّبِی لاََشْکوَنَّکما إِلَیهِ!»

گفتند: آری، چنین حدیثی را از پیامبر خدا(ص) شنیده ایم.

حضرت(س) فرمود:

من هم خدا و فرشتگان را گواه می گیرم که شما دو نفر مرا خشمگین نمودید و خشنودم نساختید، و چون پیامبر(ص) را ملاقات نمایم، حتماً از شما به او شکایت خواهم نمود.

در این هنگام، ابوبکر پیش آمد و گفت:

ای فاطمه(س)! پناه می برم به خدا از اینکه مورد خشم پیامبر اکرم(ص) و تو باشم و بعد شروع کرد به گریستن!

در این هنگام حضرت فاطمه(ع) مرتب خطاب به ابوبکر می فرمود:

«وَاللهِ لَاَدعُوَنَّ اللهَ عَلَیک عِندَ کلِّ صَلَوهِِ اُصَلَّیَهَا»

به خدا قسم! من در هر نمازی که می خوانم، تو را نفرین می کنم.(۲)

آنان پس از شنیدن این سخنِ حضرت(س)، منزل را ترک کردند.

منابع:
۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۱۹۸
۲)بحارالأنوار مجلسی، ج۲۹، ص۶۲۷/ ﺍﻻﻣﺎﻣﻪ ﻭ ﺍﻟﺴﻴﺎﺳﻪ دینوری، ﺝ۱، ﺹ۲۰٫

ثبت دیدگاه

دیدگاهها بسته است.