نگار عادت کرده بود؛ حتی برای کوچکترین کارها هم دروغ بگه؛ اما دیگه از این وضعیت خسته شده بود؛ میدید که کسی روی حرف هاش حساب نمی کنه؛ کسی خودش و حرف هاش رو جدی نمی گیره؛ حتی در محل کار هم کمتر کسی بهش اعتماد میکرد؛
شنیده بود: برای اینکه خیر دنیا و آخرت را داشته باشه، باید دروغگویی رو ترک کنه. (۱)
از وقتی صداقت رو در پیشگرفته بود؛ احساس بهتری نسبت به خودش داشت. دیگه نگران نبود؛ به طرز عجیبی اعتمادبهنفسش بالا رفته بود؛ حالا احساس میکرد، به آرامش رسیده. (۲)
پینوشت:
۱) بحارالانوار (ط-بیروت)، جلد ۶۹، صفحه ۲۶۲، حدیث ۴۳: أَنَّ رَجُلًا أَتَى سَیِّدَنَا رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه وآله وسلم فَقَالَ یَارَسُولَ اللَّهِ عَلِّمْنِی خُلُقاً یَجْمَعُ لِی خَیْرَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ فَقَالَ لَا تَکْذِب: مردى به رسول خدا صلیالله علیه وآله وسلم عرض کرد: به من اخلاقى بیاموزید که خیر دنیا و آخرت در آن جمع باشد، حضرت فرمودند: دروغ نگو.
۲) نهج الفصاحه، صفحه ۵۴۸، حدیث ۱۸۶۴: رسول اکرم صلیالله علیه و اله: الصدق طمأنینه و الکذب ریبه: راستگویی [مایه] آرامش و دروغگویی {مایه} تشویش است.
ثبت دیدگاه