کی برسد که صدای کاروان مژده آمدنت را به یعقوب برساند؟ کی برسد که بوی پیرهنت دوای درد بیدرمان چشمان بیمار او شود؟ فقط بوی توست که میتواند پدر را آرام کند؛ او با بوی تو خوب آشناست؛ سالها انتظار و شبنشینی، سالها انتظار و روزگردی، بویت را از مشام او نبرده! مگر میشود بوی یوسف در زندگی پدر کمرنگ شود؟ او همان یوسفی است که یعقوب هرروز ساعتها او را در آغوش خود میگرفت و میبویید؛ نمیدانم، شاید میدانست که روزی…
صفحه اصلی » گروه » مطالب شخصی
17 اردیبهشت 1397 - 21:00
شناسه : 11090
بازدید 125
کی برسد که صدای کاروان مژده آمدنت را به یعقوب برساند؟ کی برسد که بوی پیرهنت دوای درد بیدرمان چشمان بیمار او شود؟ فقط بوی توست که میتواند پدر را آرام کند؛ او با بوی تو خوب آشناست؛ سالها انتظار و شبنشینی، سالها انتظار و روزگردی، بویت را از مشام او نبرده! مگر میشود بوی […]
ارسال توسط :
ثبت دیدگاه