اگر نبود دستان زلال او، ما در سیاهیها هر دم بیشتر فرومیرفتیم؛ فرو رفتنی که شاید انتهایی نداشت؛ انگشتان اشارهاش که به دل همه تسکینی بود، یک آن هم از نشانِ به مقصد غافل نشد. او همچو ما نیست که برای رساندن به روشنایی خود را معرفی و خود را کالای بازار سفر عالمی کنیم.
خداوندا! همگان در روز قیامت، روز حادثه بزرگ، شهادت میدهند که او غیر از تو را نخواست، قدمی را در راهی دیگر برنداشت، تمام وجود خود را وقف تو نمود، برای همه، رضای تو را معنا کرد؛ به مقرّبین درگاهت یکتایی، پاکی و فراتر بودنت را از هر آنچه افکار کوتاه ما میپندارد، نشان داد و راه و رسم حرکت را به عالم آموخت. معلّمی که برای لحظاتمان مدیون او و وجودمان مرهون الطاف اوست.
ثبت دیدگاه