مرگ حقیقتی تلخ برای انسان هست که صحبت کردن درباره آن تمام ذهن آدمی را به فکر فرو می برد و ترس را در وجودش لبریز می کند ، اما ترس از مرگ عللی دارد که شناخت آنها می تواند درهای سعادت را به روی انسان بگشاید.
۱٫ جهل به حقیقت مرگ
در آیات قرآنی و روایات مختلف ائمه اطهار (ع) مرگ به معنای پایان زندگی نیست ، بلکه ورود از جایگاه زندگی موقت به سوی زندگی اخروی هست ، لذا یکی از دلایل ترس انسان از مرگ نا آگاهی به حقیقت مرگ است ، اگر انسان اطلاعات دقیقی از زندگی در سرای باقی به دست آورد ، ترس و دلهره ای که سراسر وجودش را پر کرده از بین خواهد رفت.
اگر بخواهیم زندگی این عالم و عالمِ پس از مرگ را به زندگی جنین در رحم مادر و زندگی او پس از ولادت و قدم گذاردن به این عالم، تشبیه و مقایسه کنیم، تا حدی توانسته ایم مرگ و زندگی پس از آن را ترسیم کنیم.
وقتی از امام جواد (ع) در مورد ترس مسلمانان آن زمان از مرگ سوال شد ، فرمودند: لانهم جهلوه فکرهوه و لو عرفوه و کانوا من اولیاء الله عز و جل لاحبوه و لعلموا ان الآخره خیر لهم من الدنیا (۱) ؛ چون بدان جهل دارند پس آن را ناخوشایند میدارند، و اگر آن را میشناختند و از دوستان خداوند بودند بدان محبت میورزیدند و میدانستند که آخرت برای آنان از دنیا بهتر است.
۲٫ نداشتن زاد و توشه سفر
یکی دیگر از عواملی که از آثار ترس از مرگ هست ، نبود یا آماده نبودن زاد و توشه هست ، آدمی که همیشه آماده سفر هست و ابزارآلات مورد نیاز خود را برای راه در دست دارد ، هیچگاه از سفر نمی ترسد ، اما اگر اسباب آماده نباشد ، ترس و واهمه وجود انسان را فرا می گیرد.
۳٫ گناه کردن
پیامبر گرامی اسلام می فرمایند : مرگ هدیه مؤمن است (۲) ، فلذا انسانی که در دنیا گناه می کند به صورت واضح از مرگ ترس و واهمه دارد ، البته نکته مهمی که در اینجا حائز اهمیت بیان هست ف ترس از حسابرسی می باشد ، انسان می ترسد تا به وسیلخه مر حسابرسی اعمالش آغاز شود و این اعمال به واسطه دوری از خداوند متعال و انجام معصیت صورت پذیرفته است.
پی نوشت :
۱٫ شیخ صدوق ، معانی الاخبار ، بیروت ، موسسه الاعلمی ، ص۲۹۰ ، ح۸.
۲٫ بحاالانوار ، ج ۷۰ ، ص ۱۷۱٫
ثبت دیدگاه