زمانی که نوای یار طنینانداز شود، فصل برداشت و وفور نعمت است؛ هر نعمتی از هر آنچه به دل میآید نه گامی از او عقب بمانید که درندگان عجیب در کمین نشستهاند و شکم خونخوار خود را برای دریدنی دیگر منتظر گذاشتهاند و نه قدمی زودتر از او حرکت کنید که هرکجا او قدم میگذارد، روشنایی فرامیگیرد و پیشتر از آن سیاهی است؛ سیاهی در سیاهی، لایههایی از ظلمت که انگشتان از شمارش آنها عاجز است و چشمان از دیدنشان بر وحشتاند.